دیروز بعد مدتی دوباره برم اومد. این دومین برف امسال بود که یک کم نشست و هوا واقعا سرد بود. حتی نشستن در خانه هم پر از سرما بود چه برسه رفتن به ایوان یا بالکن. من برف رو شاید زیاد دوست دارم، البته فکر نکنم افراد زیادی باشن ک
من کتابهای فنی و مرتبط با رشتهی خودم رو بیشتر میخونم و سعی میکنم در کتابها دنبال راهکار و آموزش چیزی بگردم اما هستند کتابهایی که داستانی و رمان باشن و از خوندنشون لذت ببرم. وقتی کتابهای فنی رو میخونم اواسط کتاب دیگه به یک جور خستگی میرسم یعنی از یک جایی به بعد که مفاهیم پایهای
در کانال تلگرامی آسمانم ازتون در مورد انیمه پرسیدم چرا که خودم از دیدن بعضی از اونها واقعا لذت میبرم. یکی از اون انیمههایی که جذابیت خاصی برام داره، دکتر سنگ یا استون یا Dr. Stone هست که به موضوعات مرتبط با علوم میپردازه.
تا حالا از این زاویه به کار پدر و مادر دقت کردین که بچهای به دنیا میارن و سالها ازش نگهداری میکنن، براش هزینه میکنن و در آخر ازش انتظار دارن که موفق بشه یا ازدواج کنه و نوههاشون رو ببینن و برن سر زندگیشون؟ من شاید بشه گفت خیلی به این موضوعات دقت میکنم. ب
احتمالا این چند روزه این اسم رو بارها شنیدید. دانشجوی ۱۹ سالهای که جانش رو برای از دست ندادن لپتاپش داد. پسری پر تلاش از خراسان جنوبی که در پایان اولین روز کارش که یک روز سخت و مهمی براش بود، برای دفاع از مالش کشته شد. من خودم به شخصه بارها از اطرافیان و دوستان شنیدم که موبایلشون
بذارین قبل از هر چیزی این روز زیبا و فرخنده رو به همتون تبریک بگم. امروز هم روز ولنتاین یا روز عاشقان هست و هم روز ولادت امام زمان یا نیمه شعبان هست. به قول عزیزی: «مهربونی، مهربونی میاره»، سعی کنیم از این فرصت استفاده کنیم و با عزیزان و خودمون مهربونتر باشیم،
بعضی مواقع توی زندگی شرایط فکری خیلی سخت میشه، عذاب آور میشه و به یک سری شرایطی میرسم که واقعا از زندگی خسته میشم. مثلا با خودم میگم باز هم همون اشتباه رو کردم، باز هم اعتماد کردم و باز هم همون شد، باز هم سفره دلم رو باز کردم و آخرش این شد و هی گذشته،
فکر کنم ۵ ماهی از آخرین بداهه برکی که نوشتم میگذره، توی این فکر بودم که اینطور بداهه نویسی چه کار جالبی بود: هر روز یا هر دو سه روز یک بار بداهه گزارشی از از افکار و اخبار و مباحثی که برام جالب بودن رو سریع و بی آرایش مینویسم و با شما در ارتباطم. یک جورهایی به افکار و سبک
این روزها وبلاگهای زیادی نسبت به چند سال قبل نیستن که همچنان به نوشتن ادامه میدن اما همین تعداد کم نسبی وقتی که به آمارهاشون نگاه میکنیم میبینیم شاید یک پستشون بالای ۵۰ بار دیده شده اما یک کامنت هم شاید نداشته باشن و اگر هم باشن بسیار کمتر از تعداد بازدید یکتا هست
دو هفتهای از سالگرد صابر راستی کردار میگذره و من دوست دارم اینجا یادی از این عزیز از دست رفته بکنم و در موردش صحبت کنم. صابر از اون دست افرادی بود که زیاد کار میکرد اما کمتر چیزی ازش شنیده بودیم یا دیده بودیم. اما نکتهای که در پست آخر او برام مهم بود این قسمت بود
امروز که نگاهی به روزنامهها میانداختم، با تیتر جالبی مواجه شدم: «افول جایگاه جهانی فارسی». از این نظر برای من جالب بود که استناد این مقاله به آمارهای سایت w3techs.com بود و اساس آمارهای این سایت هم بر پایه محتوای موجود به اون زبان در سطح وب بود. در این مقاله گفته میشه که
دیروز ۱۶ ام شهریور روز بلاگستان فارسی بود. دقیقا ۲۳ سال ۱ روز پیش یک دانشجوی رشتهی کامپیوتر به اسم سلمان جریری اولین پست وبلاگی به زبان فارسی رو در اینترنت منتشر کرد. راستش داشتم به این فکر میکردم که چرا روز فیسبوکستان فارسی رو نداریم، یا اینستاگرام فارسی