پنج روزی از زمستان میگذرد که به بهانه دیدار مجدد، از دوستم امیرحسین خواستم تا در کافهای ساحلی همدیگر را ببینیم. حال خوشی نداشتم و شب قبل آنقدر مشغول کار بودم که چشمانم قرمز و بی حال بود. مدتی نشستم و به افق دریا نگاه کردم و غرق در آرامشش شدم که امیرحسین سر رسید.
تقریبا یک سال قبل پستی با عنوان «وبلاگ یک پایگاه هست» نوشتم و از اهمیت وبلاگ و نیاز به وجودش گفتم. حالا بعد یک سال میخوام دوباره به وبلاگ و وبلاگنویسی نگاه کنم و از منظر خودم به این سوال پاسخ بدم که: «آیا وبلاگ نویسی در سال ۱۴۰۳ ارزش وقت گذاشتن دارد؟ یا خیر».
خیلی از مواقع برای دوستان وبلاگنویس من این سوال پیش اومده و از من میپرسیدن که یعنی بیان هم قرار هست به سرنوشت میهن بلاگ دچار بشه و یک دفعه اعلام کنن که قراره این سرویس وبلاگنویسی محبوب بین ما به زودی بسته بشه. از طرف شرکت بیان هم مدتهاست
اگر فردا آخرین روز دنیا باشد، هر ثانیه و هر لحظه برایم حسی هیجان انگیز دارد. انگار میخواهم بال در بیاورم و پرواز کنم. حس آزاردهنده و ناراحت کنندهی گذشته که به خاطر آینده، زندگی را دردناک میکند دیگر برایم بی معنا میشود. انگار نه گذشته مهم بوده و نه آیندهای وجود دارد
تا به حال به این فکر کردین اگر فردا آخرین روز دنیا باشه، تمام ثروت و دل مشغولی و نگرانیهایی که داریم بی معنا میشه؟! اگر فردا آخرین روز دنیا باشه هر چقدر خونه و ماشین و پول میخوای داشته باش، هر چقد آرزو و ناراحتی و درد میخوای داشته باش، هر چقدر فکر میخوای داشته باش،
اصفهان وبسایت تنها مرکز طراحی سایت در اصفهان است که وبسایت شما را به صورت اصولی و تضمینی به صفحه اول گوگل ارتقا خواهد داد . ما حتی با سخت ترین کلمات کلیدی شما را به صفحه اول خواهیم آورد
هزینه طراحی سایت اصفهان چقدر است ؟
چند وقتی هست که با نوشتن غریبه شدم اما چند وقتی هست که با خودم غریبه نشدم. خودم رو بیشتر شناختم. نیازها و اعماقم رو بیشتر و بیشتر کشف کردم و هر روز تناقضات بیشتری در خود مییابم. بذارین در مورد یکی از مکاشفاتم در گذشته براتون بگم.
کسی که مرا به خاطر خوبی هایم میخواهد؛ نمیخواهم ... کسی را میخواهم که با دانستن بدی هایم، باز هم مرا بخواهد! - «ارنستو ساباتو» - باور دارم که آدمها همیشه نیاز به دلیلی برای با هم بودن ندارن، اگر برای بودن با کسی به دنبال دلیلی هستین، اون فرد براتون هنوز معرفه نشده.
ده سالی هست که وبلاگنویسی میکنم و از بلاگفا این کار رو شروع کردم اما همیشه این کنجکاوی در من وجود داشت که وبلاگنویسی از کجا اومده، چطور شروع شده و چه داستانی پشت این کار هست. اما بالاخره در کنار دوستان عزیزم در پادکست کرسی، به این کنجکاوی پاسخ دادیم.
میخوام از دور بهشون نگاه کنم، از پشت دوربین چشمهایم. از اونجایی که همه چی عادی نشده و هنوز دنیا به رنگ خاکستری نیست. چشمهایم را میبندم و اولین چیزی که از دیدگانم به یاد میآورم، اولین دیدارم با تو بود. تصویری کاملا واضح و عجیب از رنگی شدن دنیای خاکستری اطرافم.
کسی که برای آینده خودش نقشه نداشته باشه، همیشه به گذشته خودش برمیگرده. - چرا انقدر به گذشته نگاه میکنیم، اون هم وقتی که دیگه گذشت و قرار نیست که به اون زمان برگردیم؟! میشه گفت مهمترین دلیلش اینه که هر بار تکرار میشه و ما برای حل کردنش، برنامه و نقشهای نداریم
احمقانهترین خواسته بشر این است که انتظار دارد با تکرار روشهای همیشگیاش به نتایج متفاوت برسد. - من از تجربه قبلیم دارم استفاده میکنم و نمیذارم دوباره تکرار بشه. این دفعه دیگه درستش میکنم. نمیشه، من اصلا بدشانسم. این مسیریه که بیشتر اوقات توی زندگی طی میشه.