برک ۳ مرداد - به نام زندگی
سپیده که سربزند در این بیشهزار خزانزده، شاید دوباره گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوییدیم. پس به نام زندگی، هرگز مگو هرگز - «پل الوار» - این دو جمله حرفهای زیادی در خودشون دارن اما نکتهای که من میخوام در موردش صحبت کنم، مفهوم امید هست. زندگی بارها به ما چهره خشن و بی رحمش رو نشون میده، اما ما با داشتن امید هست که همچنان ادامه میدیم.
بداهه برک چیست؟انسانهایی بودن که خودکشی کردن، اما چیزی که باعث میشه انسان، جدای از فداکاری، جانش رو بده، نداشتن امید هست. دنیا مثل یک جور ماشین هست، باید درش کار کرد و چیزی داد و دنیا هم خروجی مشخصِ معلوم و یا نامعلومی به ما میده.
اگر زندگی روی تاریکش رو بهمون نشون داد، روشن کردن شمع بهتر از ناامید شدنه چرا که شاید در این بیشهزار، دوباره گلی بروید.
تا حالا۳ تا نظر داشتیم!
یادمه انقدر مدار صفردرجه رو دوست داشتم، که وقت ریواچش یه دفتر گرفته بودم و دیالوگهای قشنگشو مینوشتم.
یکی از مونولوگها، همین شعر پل الوار بود که کاراکتر سارا لحظهی خروج از پاریس و نجات پیدا کردن از دست نازیها توسط حبیب، زمزمه کرده بود.
انگار اون سالها این شعر برام قابل لمستر بود.
امید تو تاریکترین لحظهها برا من شکلش شبیه این بیت حافظه:
از هر کرانه تیرِ دعا کردهام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
همه ی زندگی برپایه ی امید بنا میشه . امید به آینده ی بهتر .
یه جایی خونده بودم :
«به خندههات نگاه کردی؟
امید دقیقا اون شکلیه...!»
و شاید واقعا "امید" همین شکل و شمایله:)
چه عکس زیبایی از گل زیباتری :))❤️
چه تعریف جالبی از زندگی داشتی
من اعتقادم اینه همین صبح بیدار شدن یک امید تازس برای اینکه روزت رو خوب شروع کنی
از خودکشی نوشته بودی و من بی اختیار یاد عرفان افتادم هنوز نمیدونم واقعیه یا نه امیدوارم همین روزا با روشن شدن ستاره وبلاگش دروغ بزرگ برای همه اشکار بشه :)