کمی دربارهی کتاب کیمیاگر
کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو و با ترجمه ساره سادات علوی، عنوانی جالب و اسرار آمیز بود که بالاخره خواندمش. آنقدر که مشغول داستان جذابش شدم، خواب از سرم پرید و این کتاب را در چهار ساعت و نیمی تمام کردم. لپ کلام کتاب در مقدمه ساره سادات علوی آمده که «هرگاه انسان با تمام وجود چیزی را بخواهد، تمام جهان در جهت تحقق خواستهاش، او را یاری خواهد کرد.» اما برای اینکه متوجه منظورش شوید، باید با پسری به نام سانتیاگو همراه شوید و سفری ماجراجویانه را آغاز کنید.
سالهاست که قصد خواندن این کتاب را داشتم اما به هر شکلی فرصتش ایجاد و یا امکانش نبود تا این که نشانهای برای خواندنش نمایان شد. اسم این کتاب را در پادکستی شنیدم که نقل قول جالبی داشت و در ادامه هم دوست خوبم شروین، این ترجمه جذاب را که در کتابراه موجود بود، پیشنهاد داد. نسخه نمونه را که خواندم جذب این داستان شدم.
خواننده حرفهای نیستم و نقد کتاب نمیدانم اما ترجمهی روانی بود با این حال همچنان حس میکنم که قسمتهایی از داستان برایم گنگ و نامفهوم هست و به نظرم برای نوبت بعد باید به سراغ نسخهی زبان انگلیسی این کتاب بروم. فکر نکنم که روزی این فوبیای ترجمه اشتباه از من دور بشود و با خیالی کاملا راحت به خواندن کتاب ترجمه شده، مشغول شوم اما باید اعتراف کنم که تا نقطهی پایانی کتاب از خواندش لذت بردم .
نقطهی اوج داستان برای من آنجایی بود که سانتیاگو مجبور بود تا تبدیل به باد شود و مکالمهی جذابی با صحرا، باد، آسمان و روح جهان و خداوند داشت. به نظرم این کتاب سرشار از پندهای ارزشمند و آرامشبخش هست و با اینکه داستانی تخیلی هست اما سرشار از مفاهیم معنوی، اخلاقی، احساسی و ... هست که پیامهای کاربردی و زیبایی را به خواننده منتقل میکند و در پایان شما احساس خوبی از خواندنش دارید.
نقل قولهای جذاب کتاب
بزرگترین فریب دنیا این است که در طول حیات، لحظاتی پیش میآید که انسان کنترل آنچه در زندگی در حال رخ دادن است را از دست داده و تقدیری از پیش معین شده، کنترل زندگیاش را در دست میگیرد، این بزرگترین فریب دنیاست. «ملکی صدق»
این نیرو در ابتدا منفی به نظر میرسد، اما در واقع تو را به سمت یافتن سرنوشت، راهنمایی میکند و روح و روانت را آماده پذیرش این حقیقت بزرگ میکند که هر که هستی و هرچه که میکنی، وقتی از ته دل چیزی را بخواهی به این معناست که خواسته تو از روح جهان هستی نشات گرفته است. «ملکی صدق»
فکر کردن به تفاوت به برتری چوپانها و نانواها در دراز مدت برای مردم از فکر کردن به سرنوشت خودشان هم مهمتر خواهد شد. «ملکی صدق»
من میخواهم سفر به مکه، رویای همیشگیام باشد. تا کنون هزاران بار عبور از صحرا، رسیدن به محل حجر الاسود و هفت دور طواف به دور کعبه قبل از لمس کردن آن را در ذهن تجسم کردهام. حتی افرادی که در این سفر کنارم هستند، کسانی که جلوتر از من راه میروند، حرفها و دعاهایی که با هم میخوانیم را تصور کردهام، اما میترسم که بعد از رآورده شدن رویایم، جز ناامید چیزی برام باقی نماند، به همین خاطر ترجیح میدهم که برای همیشه فقط یک رویا باقی بماند. «تاجر کریستال»
روز بعد از اولین دیدارمان به من گفتی که عاشقم هستی و بعد از آن برایم از زبان مشترک و روح جهان گفتی. به همین خاطر، من جزئی از تو شدم. «فاطمه»
باید شهامتت را امتحان میکردم، شهامت مهمترین اصل درک زبان جهان است. «کیمیاگر»
آنچه وارد دهان انسان میشود شر نیست، شر آن است که از دهانش خارج میشود. «کیمیاگر»
چیزی نگو. آدم کسی را دوست دارد چون دوستش دارد. دلیلی برای عشق وجود ندارد. «فاطمه»
اگر چیزی که مییابی از مادهای خالص درست شده باشد، هیچگاه فاسد نخواهد شد و همیشه میشود دوباره سراغش رفت، اما اگر آنچه یافتهای درخششی لحظهای همچون انفجار یک ستاره باشد، در راه بازگشت چیزی از آن نخواهی یافت. «کیمیاگر»
قلبت هر کجا باشد، گنجت را هم همانجا خواهی یافت. «کیمیاگر»
خیانت مثل پرتاب ناگهانی چیزی به سمت توست. اگر قلبت را خوب بشناسی، هیچگاه قادر نیست به تو خیانت کند، چرا که از خواستهها و رویاهایش آگاهی و میدانی چطور با آنها کنار بیایی. «کیمیاگر»
چشمها نشانگر قدرت روحاند. «کیمیاگر»
تو باهوشی! چرا که همه چیز را از دور نگریستهای، اما از عشق چیزی نمیدانی. اگر روز ششمی نبود، انسانی هم وجود نداشت. مس همیشه مس میماند و سرب همیشه سرب. درست است که هر چیز سرنوشت خاص خودش را دارد، اما بالاخره یک روز به سرنوشتش خواهد رسید. پس هر چیزی باید خودش را به چیزی بهتر بدل کند و سرنوشت جدید بیابد تا روزی که روح جهان، به جودی واحد و یگانه بدل گردد. «سانتیاگو»
سخن پایانی
بعضی از قسمتها برام خوب جا نیوفتادن، شاید نیاز دارم تا دوباره کتاب رو بخونم و یا نسخه زبان انگلیسی رو مطالعه کنم، اگر نسخههای دیگری رو مطالعه کردین، راهنماییم کنین. حجم کتاب زیاد نیست و میشه در یک بعد ازظهر تمامش کرد اما مفاهیم عمیقی داره که نیازمند تفکر و زمان بیشتری هست.
نظرتون رو در مورد کتاب، پست و موضوعات مرتبط بنویسین. میخوام بیشتر در مورد این کتاب و ارائه بهتر پستهای مرتبط بدونم. همینطور میتونین با ارسال کامنت یا انتشار پستی در مورد این کتاب، به بقیه دوستانی که در خوندنش شک دارن یا دودل هستن، کمک کنین.
تا حالا۶ تا نظر داشتیم!
کتابش رو چندین سال قبل خوندم. فکر کنم حدود ۸ سال قبل. برای من اون موقع نکته قابل توجهش این بود که یک عبارتی داخلش بود :« فرش ایرانی» و اون موقع خیلی خوشحال شدم که یک نفر از خارج، تصورش از «ایران» یک دست سازه بوده :)
گفتهها که خیلی اسپویله :) خصوصا اون گفتههای آخر
حالا که اینطور شد برید سه جلد سرگذشت آب و آتش از خانم بهار برادران رو بخونید.. اینم لینک جلد یکش سه جلد سرگذشت آب و آتش (مهرگان ، آبانگان ، آذرگان) داستان عاشقانه و تاریخی از یه شاهزاده ساسانی به اسم پوریاست که بعدا ملقب میشه به (کِی خسرو)
کتاب رو تا حالا نخوندم، گفتین یه نصف روز وقت میگیره گفتم نسخه الکترونیکشو بگیرم بخونم! یه سرچ زدم یه PDF رو archive.org پیدا کردم. نمیدونم شما به چه سرعتی میخونید ولی حدودا ۱۵۰ صفحه کتاب رو من هیچوقت نصف روزه نخوندم تو عمرم (به استثنای کتب درسی برای امتحانات مدرسه و دانشگاه)
حالا رفت تو لیستم که بخونمش :)
سلامی به وقت شامگاه😅👋
حالتون چطوره؟😁
واییی پس بالاخره این کتاب رو خوندید!!!🤩👍 !!! * چرا جلد کتاب برای من فرق داره؟°-° .....
از اونجایی که هنوز باز نکردم و سمتش نرفتم نقل قول ها رو هم نخوندم تا زمان درستش فرا برسه که با خیال راحت بشینم سر این داستان تا دلی از عزا در بیارم😁
* وی هنوز داره کتاب قبلیه رو می خونه *
خیلی جامع و کامل بود
منم راجب کتاب کیمیاگر خیلی وقت پیش تو وبلاگم نوشته بودم . اینم لینکش :)
https://goliyas.blog.ir/post/36
سلاممم دوبارهه😅😂👋 خوب هستید ؟
* بعد از ۲ روز سخت به وبلاگ خود سر میزند *🫠
پس باید برای کتاب کیمیاگر خود را آماده کنم😆😂✊️
* وی میداند همه این روز ها فراموش کارند*
خودت باش دختر رو می خونم😊😁