برک ۱۹ شهریور - نومنور سرزمین ستاره

سریال ارباب حلقه‌ها هم بالاخره شروع شد. بعد از حدود ۴ سال از اعلام ساختش. چند ماه قبل از این که سریال پخش بشه، به کمک این کانال یوتیوب، داستان‌های کتابش رو به صورت کلی گوش دادم. تقریبا سال‌هاست که کتاب‌های زبان اصلیش رو دانلود کردم و دارم اما هر بار که می‌خوام شروع کنم، یه چیزی میشه که دیگه حس و حالش رو از دست میدم و کلمات و اشعارش هم برام سخت بودن و در کل نتونستم کامل بخونم، متوجه بشم و ادامه بدم.

بداهه برک چیه؟

خب مقدمه چینی و آماده سازی و بازنگری مطلب کلی زمان میبره و حوصله می خواد برای همین به عنوان تاکید هم که شده اول اسم این سبک پست‌هام رو «بداهه» گذاشتم. اما برک چیه؟ برک مخفف حروف اول، سه سبک نوشتاری هست که دست به دست هم دادن تا من بتونم بیشتر و راحت تر بنویسم: بداهه نویسی، روزانه نویسی، کشکول نویسی

قسمت سوم سریال همین جمعه‌ یعنی دیروز منتشر شد و من که از داستان‌های کتاب، تصویرسازی های خیلی زیادی توی ذهنم در مورد پادشاهی نومنور داشت، حسابی منتظر این قسمت بودم. چرا که اگه داستان‌هاش رو گوش بدین و کتابش رو بخونین، توصیف‌های باشکوهی از این پادشاهی انسان‌ها شده و همچین اسم با وقاری داره. باید بگم که معرفی نومنور (Númenor) و تصویری که ازش نشون دادن و همچنین آهنگسازی اون قسمتش منو به شدت هیجان زده کرد. درسته که این توی IMDB امتیاز درخور این سریال هنوز داده نشد اما به شخصه امتیازم به این سریال 8.8 از ‍10 هست.

قسمت دوم هم از بخشی که وارد شهر کازادوم (Khazad-dûm) میشه هم واقعا لذت بردم. باید بگم که جلوه‌های ویژه‌ی این سریال واقعا یه چیز دیگه هست. اما وقتی کتاب رو می‌بینم و سریال رو در کنارش، متوجه میشم که خیلی از مباحث و توضیحات کتاب رو واقعا نمیشه به تصویر کشید، چرا که دنیای کتاب‌های تالکین واقعا عظیم و بزرگه و تنها میشه با خوندن کتاب‌ها جزئیاتشون رو متوجه شد و بیشتر از سریال و تصویرسازی سینمایی کتاب لذت برد.

امروز هم بالاخره با اشتباه خودم یکی از دندان‌هام رو شکوندم. البته کل دندون نشکست و گوشه‌ی قابل توجهی از اون دندون شکست. شاید بشه گفت حدود یک چهارم دندان میشه. اولش حس بدی داشت اما الان حسش می‌کنم، می‌بینم اونقدرهام بد نیست، حس جدید و جالبی داره. اشتباهم در موردش این بود که امروز ماکارونی درست کردم و با خودم گفتم که ته دیگ رو هم بخورم، آخه خیلی ترد و خوشمزه به نظر می‌رسید، اما خیلی خشک و چرب بود و چربی بر خشکی غلبه کرد و با لذت شروع به خورد کردن ته دیگ با دندونم کردم و این اتفاق افتاد.

آهنگ این برک رو هم همین امروز شنیدم، یکی از آهنگ‌های قدیمی‌ای بود که مدت‌ها دنبالش بودم و بالاخره گیرش آوردم، امیدوارم شما هم از گوش دادن بهش لذت ببرین: