به مناسبت روز بلاگستان فارسی
دیروز ۱۶ ام شهریور روز بلاگستان فارسی بود. دقیقا ۲۳ سال ۱ روز پیش یک دانشجوی رشتهی کامپیوتر به اسم سلمان جریری اولین پست وبلاگی به زبان فارسی رو در اینترنت منتشر کرد. راستش داشتم به این فکر میکردم که چرا روز فیسبوکستان فارسی رو نداریم، یا اینستاگرام فارسی و یا تلگرامستان فارسی رو نداریم، در انتها فقط به یک جواب رسیدم و اون هم اینکه تمام اینها تنها و تنها یک ابزار هستن ولی وبلاگنویسی یک فرهنگ و هویت هست. ما به اینکه وبلاگنویس هستیم افتخار میکنیم و باهاش خاطره داریم، لمسش میکنیم، شکلش میدیم و دوستش داریم.
اگه بخوام خاطرهای از اولین روز وبلاگنویسیم بگم: تیرماه سال ۱۳۹۱ با وبسایتی به نام «web-project.ir» شروع به نوشتن کردم، اون موقع نمیدونستم دارم وبلاگنویسی میکنم اما اونجا بود که شروع به جمعآوری و انتشار محتوا در وب فارسی کردم. اون وبسایت ادامه پیدا نکرد و ادامهی وبلاگنویسی من در بلاگفا و بعد هم میهن بلاگ و حالا در بیان رقم خورد اما همین که امروز هم وبلاگ مینویسم خودش نشان میده که چقدر از انجام اینکار لذت میبردم.
شما هم به مناسبت این روز خاطرهانگیز ... خاطرهای از وبلاگنویسیتون بنویسین یا در کامنتها برام بنویسین.
تا حالا۱۶ تا نظر داشتیم!
شما میهن بلاگ رو یادتونه؟ زمانی که باشگاه نویسندگان برتر رو راه انداخته بود و عضویت در اون مساوی بود با اضافه شدن لایک و دیس لایک و امکانات دیگه... اولین وبلاگ های من توی میهن بلاگ ساخته شدند.
سلام!
اواخر دهه هشتاد بود. هشتاد و هشت یا هشتاد و نه فکر کنم.
یه معلم زبان داشتیم که وبلاگ ساخته بود و داخلش مطالب و بازیهای فوق برنامه قرار میداد.
نظر میگذاشتیم و به چالشها پاسخ میدادیم و اون هم اسم و عکس دانش آموزایی که به چالشها جواب درست میدادند رو توی همون وبلاگ منتشر میکرد.
به بچههای امروز که بگی بهت میخندن ولی چه عشقی میکردیم عکسمون رو میدیدیم.
چندین ساله توی بیانم و ناخودآگاه با دیدن این پست دلمواسه حال و هوای بیان قبل تنگ شد.
سلام . والا من یادم نمیاد اولین پستم چی بوده . فقط چیزی که یادمه ، یک وبلاگی بود فکر کنم به اسم بلاگ اسکای ، ی همچین چیزی . ی مدتی مطالبی توی اون می نوشتم . بعد رفتم بلاگفا . تو بلاگفا هم زیاد فعال نبودم . تا این که چند سال پیش بلاگفا ترکید .
بعدش مهاجرت کردم به بیان . اینجا هم زیاد فعال نیستم .
راجع به اولین پست بلاگی ، برام جالب بود . 23 سال پیش . خیلی ها . یعنی سال 1380 . حالا اولین پست ایشون راجع به چه چیزی بوده ؟ شما دیدی اولین پست رو ؟
من اولین بار وبلاگ نویسی رو در سال 94 با شرکت تو مسابقه وبلاگ نویسی شروع کردم و بعد کمی جستجو به بلاگفا رسیدم. بعدش میهن بلاگ و در نهایت برای روزمره نویسی بیان. یادمه هیچکدوم از سرویس ها راضیم نمیکردن و به مزخرف ترین سرویس ها هم سر زدم و توشون وبلاگ ایجاد کردم تا امکاناتشون رو تست کنم.
البته الان هیچکدوم دیگه وجود ندارن ولی جالبه بدونید آدرس اولین وبلاگ من nohommotevaseteh.blogfa.com بود 😂 و به خاطر همین آدرس غیرمرتبط با موضوع وبلاگ هم رد شدم 😂🥲 موضوع من مشاهیر و فلاسفه ایرانی بود
فقط یه چیزی (البته با بغض) میتونم بگم: یادش بخیر... 😔
یاد اون قدیما بخیر
هنوزم وقتی تو اینترنت مطلبی رو جستجو میکنم و به مطالب وبلاگ های بیان و بلاگفا میرسم که مال اوایل دهه نود و حتی دهه هشتاد هست به حس و حال اون زمان فکر میکنم
هنوز زندگی معنای خودش رو داشت
بله درسته پیر شدیم ظاهرا ...........
من هنوزم دلم میخواد بیام و وبلاگ ها رو بخونم ولی متاسفانه اکثر اونایی که میشناختم رفتن
به یک جنبش نیاز داریم برای احیای بیان
سلام ارادتمندم؛ به همچنین داداش.
همون طوری که دیگه جامعه، اون جامعه ۱۰-۱۵ سال پیش نیست، همون طورم مخاطبین ما (به شرطی که مخاطبی هنوز مونده باشه) هم دیگه اون مخاطبین قبلی نیستن ولی اوجش اونجاست که خودِ ما هم دیگه اون آدمای قبلی نیستیم. من اگه روزی با حوصله مینشستم پستهای سریالی درباره لکنت زبون مینوشتم و به یکییکیِ کامنتا جواب میدادم و کامنتای چرتوپرتِ اره و اوره و شمسیکوره رو هم ندیده میگرفتم، امروز یه دونه ریل تو اینستا میخوام بذارم جونم در میاد، تازه همونم مخاطبم حوصله نمیکنه بیشتر از ۴ ثانیهاش رو ببینه و بیشتر از خط اول کپشنم رو هم نمیخونه! از اون طرفم واقعاً حوصلهام نمیکشه کامنتای یه مشت تخیلی که تو یه سیاره دیگه زندگی میکنن رو تحمل کنم و سعی کنم با خاموشی پیشه کردن جوابشون رو بدم.
حسرت و بغضمون شده، فقط سخته باور کنیم که دیگه هیچی شبیهِ چند سال پیش نیست...
مرداد سال ۸۲ در یک سایتی با چیزی به نام وبلاگنویسی آشنا شدم. اولین وبلاگم در پرشینبلاگ بود. آن را نیمه رها کردم و در همان پرشینبلاگ «مرا آفرید آنکه دوستم داشت» مهر ۸۲ متولد شد و کوچ به بلاگفا و ترس از دست رفتن نوشتهها باعث شد دامین بخرم. تا همین امروز مینویسم. (havaarsir)
سال ۴۰۱ با چند ویلاگنویس در بیان آشنا شدم. به سفارش یکی از ایشان امسال وارد بیان شدم. نمیدانستم بیان انقدر فعال است و اصلاً همان سال ۹۲ اگر میدانستم دست به جیب نمیشدم. القصه شما را مدتی است خاموش میخوانم. پست قبلی خواستم دست بلند کنم، زنگ خورد. این پست گفتم دست بلند کنم که چه خوب کسی مثل من معتقد است وبلاگ ساحتی است متعالی.
سلام
دلم میخواد یک روز برسه که وبلاگ نویسی بشه مثل چندسال پیش تا دوباره با نوشتن شور و شوق و آرامش بهم منتقل بشه وهمه ما برامون نشه که یه روز بگیم یادش بخیر چه دورانی داشتیم و همیشه وبلاگ نویسی باشه یه تجربه برامون
سلام.سلام.سلام
خیلی خوبه که از وبلاگ نویسی به عنوان یک *فرهنگ* یاد کردید.
من خیلی دوست داشتم وبلاگ داشته باش، با هزار بدبختی درستش کردم، سال ۹۹ بود، هرچی از دستم میومد می نوشتم😂.