برک ۲۹ بهمن - هنوز نمیتونم بنویسم
از پست قبلی تا به الان قصد نوشتن در اینجا رو داشتم اما هر دفعه که میخواستم بنویسم، حس و حالش میرفت. میدونم که وبلاگنویسی به این چیزها نیست و خودم رو یک وبلاگنویس واقعی نمیدونم، اما به عنوان یک وبلاگنویس غیر حرفهای متوجه شدم که هر چقدر هم که حس و حال نداشته باشم، اما وجود یک ابزار باحال برای نوشتن خیلی میتونه منو به نوشتن ترغیب کنه.
به عنوان مثال اگر با وردپرس کار کرده باشین، حس و حال نوشتن در گوتنبرگ واقعا باحاله. به این معنا که اگر حال و حوصله چیزی رو هم نداشته باشم، اما نگاه کردن بهش هم برام لذت بخشه چرا که ابزارهایی داره که خیلی از کارای اعصاب خوردکن نگارش رو آسان میکنه و در حداکثر زمان ممکن دو روز میتونم یک پست عادی بنویسم. اما ورود به بیان و نوشتن در اینجا با وجود تمام زیبائیها و امکاناتش، قدیمی و اعصاب خوردکن شده برام.
برای همین در فکر یافتن یا ساختن ابزاری برای نوشتن برای محیطهای وبلاگنویسی هستم که بتونم ابزارهای مورد نیازم رو بهش اضافه و کم کنم و اینکه یک خروجی استاندارد HTML ازش بگیرم که بشه در بیان یا بلاگفا و یا هر جای دیگه حتی وردپرس هم ازش استفاده کرد.
ابزارهایی مثل CKEdito و TinyMCE و همینطور Froala رو امتحان کردم، اما هیچکدوم جواب مساله نبودن، به نظرم شاید بهتر باشه برم سمت خود Gutenberg، شاید جواب مساله در همین باشه.
موسیقی
حدس بزنین این موسیقی کدام انیمه معروف هست:
تا حالا۱۵ تا نظر داشتیم!
سلام
عیدت مبارک
obsidian هم به نظرم محیط جذابی برای نوشتن داره (یعنی حداقل من که باهاش حال کردم) بعد از نوشتن و دسته بندی و تگ زدن و لینک و... هم میشه به صورت یک خروجی سایت/بلاگ، وارد هر محیط وبی کرد
اصولا اهنگای سریالا تو ذهنم میمونه چون تکرار میشن
مثلا موسیقی متن دث نوت (اون پیانو لامصب که شنیدنش هم حس استرس به ادم میده)
یا اتک .
دست به کار شدن برای حدس زدن اسم انیمه*
دروغ تو در آپریل؟
سبد میوه؟
چون عکس از آکادمی قهرمانی من هست، آکادمی قهرمانی من؟
اگر غیر از اینا بود بگید برم راند بعدی 😂
هیهییی*لبخند پیروزی*
*وقتی برای خودت جاسوس اینترنتیای هستی:*
شاید باورتون نشه ولی من اسم تو رو ندیدم🤣
من واسه نوشتن مطلب اول مطالبو تایپ میکنم، بعد edit source میزنم! سورس رو میبرم تو اتم (atom)، ادیت میکنم و نتیجه رو برمیگردونم :/
گاهی اوقات وقتی چیزی برای نوشتن نداری میتونه حس و حال نوشتن رو ازت بگیره .
اینکه زندگی ممکنه اینقدر روتین شده باشه که مورد جالبی برای نوشتن نداشته باشی ..
توی اینجور مواقع بهت پیشنهاد میکنم بیای درمورد یه کتاب ، فیلم و آهنگ و .. بنویسی . مثلا همین اهنگ انیمه شاید بهونه خوبی باشه
اگر اینها تورو ترغیب نمیکنه پیشنهاد بعدیم یه مدت دوری از بلاگه ! جوری که خودت دوباره مشتاق بشی و برگردی ..
+میتونی در مورد بعضی از کارفرماها هم بنویسی :))))
سلااامم😁👋 روزتون بخیرررر
باید بگم منم به این درد مبتلام🫠 اگه امکانش هست واقعا ما رو از این بند ناتوانی در نوشتن یاری رسانی به شما نشان پائولو میدم•-•🎖✨️
+ اسم انیمه رو نمیدونم و این خیلی ناامید کننده هست برای منی که خیلی انیمه می بینم🫠💔
•-• ...💔 دقیقا حس شکست هایی رو دارم که آنیا تو انیمه spy x family داشت
نصف عمرت بر فناست😂🤙 این انیمه spy x family آنیا ش خود خود منم🤣😂😂🤣😂 و عاشق آهنگ اول و آخرشم به خصوص محتواش🫠❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥 دارم جون میدم تا بدونم قسمت بعدی * یعنی بعد از قسمت ۲۵ * چی میشه!
توصیه ی فوق شدید می کنم !
هر چند وقت نمی کنم تو وبلاگم پست ازش بزارم چون خیلی درگیر دانشگاه ام ولی واقعا فوق العاده زیباست🪷✨️
سلام
فکر نکنم جمله آخر توی بند اولت را قبول داشته باشم... یعنی فکر کنم همش به خاطر اینه که اگر حرفی برای زدن وجود داشته باشه گاهی وقتا یک برگه مچاله شده هم کار آدم را راه میندازه... ولی شاید حق با تو باشه..چون برای حرفه ای عمل کردن، آدم همواره میخواد از هر نظر کامل باشه. و قطعا محیط متفاوتی توی اون شرایط وجود خواهد داشت...
به هر حال امیدوارم جواب مسئله را پیدا کنید ((:
این خیلی عجیبه که من این موسیقی متن را میشناسم با اینکه تعداد انیمه هایی که دیدم اندازه انگشتای دو تا دستمم نیست🥲🤦🏻♀️
اینکه با اسم خودم نمیام ولی توی لحظه ی اول میشناسی؛ خودش به اندازه کافی عجیب هست😂😂🤦🏻♀️
ممنونم. امیدوارم حال دل تو هم خوب باشه✨️
میفهمم..ولی فکر کنم من دقیقا برعکس اینم😂🗿
موفق باشی🌻
اره دقیقا..اتفاقا یکی از رفقای بیانی اون موقع بهم اصرار کرد و مجبورم کرد ببینمش..به خاطر همین فراموش نشد((':
خواهش🌻