پیشنهادهای آسمانم
این داستان من در دنیایی موازی هست. دنیایی که همین حالا در ذهن من، تصور شد و شکل گرفت، حالا میخواهم که به آنجا سفر کنم و از آنجا بگویم. چشمانم را میبندم و بعد از مکثی کوتاه، چشمانم را باز میکنم. روی تختی دراز کشیدهام. بوی شکوفههای سیب و گیلاس به مشامم میآید.