پیشنهادهای آسمانم
بهار امسال در شمال با باران آغاز شد. اما همین که باران تمام شد، دنیایی از زیبایی رو نمایان کرد. کوههای پر از برف و شکوفههای سرحال مثل ستاره میدرخشیدن. درختها تا ارتفاع مشخصی، لباس سبز خوش رنگی پوشیدن وپرندهها موسیقی متن زیبایی برای این تصاویر مینواختن.
این روزها با این که هوا گرمتر شده، اما هنوز احساس سرما میکنم. مخصوصا روی انگشت پاهام احساس سوزش خاصی دارم. این احساس منو میبره به تابستان، زمانی که انقدر هوا گرمه، که دلم میخواد هیچ لباسی به تن نداشته باشم و از شدت عرق به یک جای خنک پناه ببرم.
عکاسی از علاقمندیهای همیشگی من بوده و هست. کمتر کسی رو دیدم که نسبت به عکاسی و مخصوصا عکاسی از طبیعت نظر یا احساسی نداشته باشه. عکسها پنجرهای از زمان و مکان خاصی هستن که عکاس اونا رو برای همیشه ذخیره میکنه و با هر بار دیدنشون قسمتی از
قاب دلخواه خانه من همانا بام خانه ماست. درسته این عکس از سقف خونه ماست و امروز هم روز جهانی عکاسی هست. به همین مناسبت بلاگردون چالش خلاقانهای رو شروع کرده که منو دوباره به یاد یار مهربانم عکاسی انداخت و بهانهی قشنگی شد دوباره نگاهی به قابهای دلخواهم بندازم.
امروزه با ورود عصر دیجیتال و همهگیر شدن استفاده از موبایلهای هوشمند، تقریبا همهی ما در زندگی خود یک بار دست به عکاسی زدهایم. به شخصه بارها شده است که تحت تاثیر عکسی قرار گرفته و انگیزهای نو یافته و شروع به عکاسی کردم. عکاسی نوعی هنر
طبق معمول سفر بودم این مدته در حین انجام کارای دیگه، عکاسی رو هم کنار نذاشتم . خب این بار هم مازندران و منطقه زیبای سوادکوه بودم. این بار جای جالبی رفته بودم . امامزادهای که در بالاترین نقطه یک کوه واقع بود و فوقالعاده زیبا بود. مشهوره که اسم این مقبره ...
گفته بودم که به برنامهنویسی و عکاسی علاقه دارم و حالا هم سری بعدی از عکاسی در دل طبیعت رو منتشر میکنم که ادامهای بر علاقههام هست. این بار عکسا از منطقه سوادکوه استان مازندران گرفته شدن و عکسهای مختلفی گرفتم که تصمیم بر این شد
مدتی هست که پست نذاشتم و این جور اتفاقات توی بلاگ من معمولا پیش میاد ( اگه دنبال کننده قدیمی بلاگم باشین، میدونین ) . این بار سفر بودم و از دست هوای گرم تابستون به طبیعت و ییلاقات پناه بردم . این تصویر بالای صفحه هم یکی از مناظر اونجاست
قصد داشتم پستی فلسفی در مورد خرافات و افکار خرافی بنویسم اما به این نتیجه رسیدم که مناسب محفل اینجا نیست. دلنوشته و مطلب خاصی هم مدنظرم نیست که با شما در میون بذارم پس تصمیم گرفتم یک سری از نقاشیهای هنری که نظرم رو جلب کردن با شما به اشتراک بذارم
در مجموعه پستهای من با عنوان عکاسی در دل طبیعت یکی از دوستان خوبم خواستن که سوژههای عکاسی در دل طبیعت خشک رو مطرح کنم. خب من کمتر پیش میاد به مناطق خشک و کویری سفر کنم و در مجموع عکاس این مناطق نیستم و اثر خاصی در این زمینه ندارم
عکاسی و طبیعتگردی دو زوج خوشبختی هستن که در وجود من خونه کردن . این بار توی قسمت دوم عکاسی در دل طبیعت، عکسهایی از طبیعت گیلان رو براتون منتشر میکنم . سفر زیبایی که تاثیرات مختلفی روی من گذاشت و واقعا از طبیعت سر سبز و هوای بسیار تازه گیلان
یکی از اون کارایی که خیلی دوس دارم، عکاسی هست. کاری که وجودش رو مدیون یکی از علاقههای زندگیم یعنی طبیعتگردی هست . درسته یکی از علاقههای مهم من طبیعتگردی هست و پیاده روی توی جنگلهای سرسبز و هوای تازه هست.