پیشنهادهای آسمانم
نمیتوانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی، ولی میتوانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی! - گذشته پر از پشیمانیهاست، اما دیگه نمیشه برگشت و جلو اتفاق افتادن یا انجامش رو گرفت و همهی اینها زندگی ما رو تشکیل میدن. آغاز رو ما دیگه نمیتونیم تغییر بدیم
اولین تاثیر فقر، کشتنِ فکر است. یعنی اگر شما به اندازه کافی برای حیات خود پول نداشته باشید، برده بیاختیار پول خواهید شد! همان شرایطی که طبقه متوسط به آن "گذرانِ زندگی" میگویند. - خیلیها میگن پول همه چیز نیست و چقدر تو مادی گرا هستی و چنین چیزهایی،
وابستگی یعنی میخواهمت، چون مفیدی. دلبستگی یعنی میخواهمت، حتی اگر مفید نباشی. به کسی که دوستش داری، دلبسته باش نه وابسته. - خیلی از مواقع ما معنای کلماتی که به کار میبریم یا حتی بهش فکر میکنیم رو نمیدونیم. نمیدونیم که الان در چه وضعیتی
قوی بمان چون همه چیز بهتر خواهد شد! ممکن است امروز هوا طوفانی باشد ، اما تا ابد که باران نخواهد بارید ...! - بعضیها میگن زندگی همیشه دردسر و مشکلاته و من که خوشی ندیدم. چون که این آدمها بیشتر به نداشتههاشون فکر میکنن و کمتر به چیزهایی که دارن.
ترس، از ضعف داخل قلب افراد تغذیه میکنه - این ضعف میتونه زخمی قدیمی باشه، میتونه دانش کم و ندونستن باشه، میتونه از افکار محدود کننده بیاد و خیلی چیزای دیگه که در قلب ما ریشه کردن. اگر احساس ترس میکنیم، باید به دنبال ضعفهای درون قلبمون باشیم
تنها دلیل آنکه اشخاص آنچه را که میخواهند، به دست نمیآوردند این است که بیشتر به آنچه نمیخواهند فکر میکنند - شاید این موضوع تکراری باشه اما اگر به افکار خودم دقت کنم، به اینکه وقتی چیزی میخوام، اول یاد موقعی میوفتم که نتونستم و نشد،
مهم نیست که راه چقدر دشوار است و در کتیبهی ما، چه مجازاتهایی رقم خورده است. من راهبر سرنوشت خویشم، من ناخدای روح خویشم. ـ تا به حال به ناخدا فکر کردین؟! فردی که میان دریاها و اقیانوسهایی که تا چشم کار میکنه، آب هست، راه خودشون رو پیدا میکنن.
سپیده که سربزند در این بیشهزار خزانزده، شاید دوباره گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوییدیم. پس به نام زندگی، هرگز مگو هرگز - «پل الوار» - این دو جمله حرفهای زیادی در خودشون دارن اما نکتهای که من میخوام در موردش صحبت کنم، مفهوم امید هست.
بارها شده که مخالفت کردم و با مخالفت روبهرو شدم و این جمله در این باره هست: «از یک مخالفت کوچک نهراسید، به خاطر داشته باشید که بادبادک موفقیت همواره در برابر باد مخالف اوج میگیرد، نه باد موافق!». جالبه، نه؟! بحث ترس اینجا هم ادامه داره. اگر واقعا به چیزی که میخوای باور داری؟
این دیگه جمله نیست اما پاراگراف قصار میشه اسمش رو گذاشت: «پیروان هم زمانی مایل به پیروی هستند که مطمئن باشند رهبر آنها دارای یک هدف اصلی و معین است و برای رسیدن به آن شهامت انجام هر کاری را دارد. حتی یک اسب متمرد هم اگر بداند که اسب سوارش یک هدف اصلی و معین
جملهای که امروز من رو به خودش جذب کرد، در مورد ترس هست، «یک ذهن ایستا مکان مناسبی برای رشد و نمو ترس است». هیچ کاری نکردن رو اصلا نمیپسندم. حس راکد بودن و حرکت نکردن. وقتی توی یه حباب خودت رو محصور میکنی، ذهنت ایستا میشه.
از این به بعد میخوام در مورد جملات قصاری که برام جذاب بودن و در کتابها یا جاهای مختلف دیدم، صحبت کنم. به نظرم بعضی جملات باید بیشتر در موردشون حرف زد و بهشون فکر کرد. جملهی امروز من اینه: «تعقیب کسی که خیال فرار دارد، بیفایده هست».